Quantcast
Channel: یوخا
Viewing all 456 articles
Browse latest View live

حماسه ي « گلين» در روستاي چايكندي ورزقان

$
0
0

در وبلاگ فاخر « ديزمار ارسباران»‌ به مطلبي زير عنوان «‌ نگذاريد گلين شيرزن بي ادعاي چاي كندي كه 6 نفر را از زير آوار نجات داد در تاريخمان بي نام بماند»، برخوردم كه از يك سوي ناراحت كننده است و از سوي ديگر موجي از غرور و سرور در جان آدمي به راه مي اندازد. حكايت، حكايت زلزله است. حكايت زني در روستاي چايكندي ورزقان كه شرح تنهايي مي سرايد. تنهايي در شب اول زلزله ي 21 مرداد. آن تنهايي غريب و جانسوز در آن شب مخوف كه روستاهاي بسياري شاهدش بودند. روستاي چئراغلي،‌ روستاي باجاباج، روستاي دامن آباد و....نيز سال هاي سال از آن تنهايي غريب رنج خواهند برد. حكايت « محمد» از چئراغلي و حكايت « خديجه » در باجاباج، معلوم است كه دل تاريخ مان را به درد خواهد آورد.

و « گلين » بانو در روستاي چاي كندي ورزقان. شيرزني كه در آن شب تنهايي جان 6 نفر را نجات داده است. تصور كنيد آن لحظه هاي مرگ و زندگي را. تصور كنيد آن سعي و كوشش شجاعانه و مسئولانه ي « گلين»‌ را. حتي در روستاي چئراغلي نيز زن « محمد» به تنهايي آوار را با دستانش مي كند تا فرزندش را نجات دهد و محمد مي گويد « هيچ كس در آن لحظات عشق و تلاش مادرانه زنم را براي نجات فرزندمان نديد». فرزندي كه اما جانش را زير آوار از دست داده بود.

آري قره داغ از بانوانش شرمسار است و مردانش چگونه اين غم و غريبي آن ها را پشت سر خواهند گذاشت. زلزله ي 21 مرداد در قره داغ با « تنهايي بانوان » بسيار غريبانه ثبت شد.

حال، حكايت « گلين» است و « گلين» شيرزني است از تبار «‌پريزاد». پريزاد آن « قره قوچاق»ي بود كه در محال خداآفرين حماسه آفريد و روي مردان ديار قره داغ را سفيد كرد. بعيد نيست كه در روستاي زلزله زده و زير آسمان شب، زني از همين تبار حماسه آفريني كند. « گلين» و گلين ها نام و يادشان دل تاريخ را شاد مي سازد و قره داغ به خود مي بالد براي هميشه.


بناهاي تاريخي زلزله زده ي قره داغ چشم انتظار اعتبار براي مرمت و بازسازي!!!

$
0
0

كاروانسراي تخريب شده گورا دره در نزديكي گويجه بئل

در كنار 30 هزار واحد مسكوني روستايي و شهري تخريب شده و آسيب ديده از زلزله هاي 21 مرداد و لرزش هاي پرشمار پس از آن و در كنار بناها و ساختمان هاي اداري و دولتي مانند بيمارستان ها و در كنار 218 مسجد آسيب ديده در مناطق زلزله زده ي اهر و هريس و ورزقان، هستند بناهاي تاريخي كه لرزيدند و آسيب ديدند. بناهايي مثل بقعه شيخ شهاب الدين اهري و حصارخشتي پيرامون آن، بازار سرپوشيده اهر، خانه دكتر قاسم خان اهري، كاروانسراي گويجه بئل و گورادره، خانه اميرارشد و... كه به گفته ي رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي آذربايجان شرقي تا 40 درصد آسيب ديده اند. ميزان تخريب برخي مانند كارونسراي گورا دره را اگرچه وي 30 درصد اعلام كرده اما اين كاروانسرا در كناره ي غربي جاده ي اهر ـ تبريز و نزديكي گويجه بئل كلاً ويران شده است.

تراب محمدي پس از يك ماه از زلزله هاي 21 مرداد ، از مرمت 80 درصدي بازار سرپوشيده ي اهر خبر داده بود و اكنون اعلام كرده است كه « بیش از 98 درصد از نقاط آسیب دیده مرمت و بازسازی شده است». با وجود اين به نظر مي رسد علت آغاز مرمت بازار سرپوشيده فعاليت تجاري موجود در آن باشد وگرنه فعاليت هاي مرمتي در سايربناهاي تاريخي آسيب ديده به چشم نمي خورد. چيزي كه محمدي خود نيز به آن اذعان كرده و گفته است: « با وجود خسارت قابل توجهی که آثار تاریخی منطقه از زلزله اخیر دیده است متأسفانه تاکنون اعتباری دراین زمینه برای بازسازی و مرمت لحاظ نشده است».

در شرايطي كه دولت و مردم نسبت به بازسازي واحدهاي مسكوني و حتي دامي حساسيت دارند، بايد بناهاي تاريخي نيز در چنين اولويتي قرار بگيرند. سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان بايد برنامه اي براي جذب كمك هاي خيرين و مردم جهت بازسازي و استحكام بخشي اين بناها داشته باشد. و در شرايطي كه يونسكو براي مشاركت در بازسازي بقعه شيخ شهاب الدين اهري اعلام آمادگي كرده است، عدم تأمين اعتبار لازم براي مرمت و استحكام بخشي بناهاي تاريخي آسيب ديده پس از دو ماه از وقوع زلزله ها جاي تأسف دارد.

بي قراري زمين قره داغ همچنان افت و خيز دارد

$
0
0

زمين لرزه هاي قره داغ از 21 مرداد شروع شد و در اين مدت از نظر تعداد و بزرگي، افت و خيز داشته است. بررسي زمين لرزه هاي بالاي 2 ريشتر در يك ماه اخير از 14 شهريور تا 13 مهرماه از نظر تعداد، ميانگين بزرگي آن ها و حتي بزرگ ترين آن ها نظم خاصي را نشان نمي دهد. اگرچه در چند روز اخير تعداد لرزش ها كم شده اما مشابه آن پيشتر نيز بوده و دوباره افزايش  يافته است. بزرگي شان نيز همين طور اما در هفته دوم مهر نسبت به هفته هاي قبل بزرگي زمين لرزه ها كاهش يافته است. در يك نگاه كلي اما مي توان نتيجه گرفت كه بي قراري زمين قره داغ همچنان افت و خيز دارد. نمودارهاي زير گوياتر هستند.






دو ماه از زلزله گذشت؛ 1600 خانه « تقديم» مي شود

$
0
0

21 مهر دومين ماهگرد زلزله ي قره داغ است و گذشت دو ماه از آن روي اهميت دارد كه مُهر وعده ي بازسازي خانه هاي ويران شده از سوي معاون اول رئيس جمهور را خورده است. رحيمي گفته بود تا دو ماه ساخت و ساز را انجام مي دهيم. امروز ( 19 مهر) در آستانه ي چنين وعده گاهي، رئيس جمهور گفت: « وزیر راه و شهرسازی ۱۶۰۰ واحد مسکونی را به زودی به زلزله زدگان آذربایجان تقدیم می‌کند». همزمان خبري سوزناك از روستاي زلزله زده ي « قراجه » در بخش خواجه منتشر شد. خبر اين بود كه « ساعت سه بامداد امروز در روستای « قراجا » 10 تخته از چادرهای هلال احمر طعمه حریق شد و پیرزنی 70 ساله به نام تلی‌ناز نوروزی در اثر این آتش سوزی درگذشت». پيش از آن، خبر آتش سوزي در چادرهاي زلزله زدگان ورزقان منتشر شده بود. حقيقتاً كه نمي توان در خانه و پشت ميز نشست و از حال زلزله زدگان گفت و نوشت. بايد ديد و گفت، بايد ديد و نوشت. خبرگزاري ها از كاهش دما در مناطق زلزله زده ي اهر و هريس و ورزقان مي گويند اما بايد بود تا نفوذ سرما در عمق جان كودكان و زنان و مردان را درك كرد. بايد بود و در كوچك ترين وزش باد، طوفاني از گرد و غبار را ديد. بايد با زلزله زدگان بود و پاي صحبت شان نشست تا فهميد كه زلزله زدگان اين روزها چه قدر سختي مي كشند.

پس قرار است 21 مهر تعداد 1600 خانه به زلزله زدگان « تقديم» شود. اين را استاندار آذربايجان شرقي هم خبر داده و گفته است « تا آخر هفته جاري 1600 واحد مسكوني به زلزله زدگان واگذار مي شود». البته عليرضا بيگي تصريح كرده « قرارداد ما در خصوص واگذاری مسکن های ساخته شده تا مرحله سفت‌کاری است و به مرحله نازک‌کاری وارد نمی شویم». در كنار اين، اما استاندار آذربايجان شرقي خبر مهمي داده و گفته است « تا 25 آبان ماه همه واحدهای مسکونی زلزله‌زدگان واگذار می شود». حتي اگر تعداد خانه اي كه بايد براي زلزله زدگان ساخته شود، 16 هزار واحد باشد، در وعده گاه نخست تنها 10 درصد تحقق يافته است و 90 درصد بقيه براساس وعده ي جديد استاندار آذربايجان شرقي تا يك ماه آينده ( 25 آبان ) واگذار مي شوند. آن روز دور نيست و به زودي از راه مي رسد اما اين روزهاي سرد و سخت در منطقه ي زلزله زده ي ارسباران بسيار كند مي گذرد.

پویا با گوساله ای که یک روز است به دنیا آمده است- شب داخل چادر ( روستاي دغليان اهر) ـ عكس: معصومه فريبرزي

عاشيق ولي عبدي در گردنه ي «حيران»ي

$
0
0

اين يادداشت در شماره ي 179 گويا ( مرداد91) منتشر شده بود. پس از انتشار آن شماره زلزله آمد و هواي ديگري بر اقليم ما حاكم شد. ديروز در بازار قديمي اهر « عاشيق ولي » را ديدم و به خاطر يادداشت تشكر كرد و يادم انداخت آن را و در يادم ماند كه در يوخا هم بگذارم.

عاشيق ولي عبدي در گردنه ي «حيران»ي

او را عصر خنك روز سه شنبه، سوم مرداد در پياده روي نزديك ميدان آزادي اهر ديدم. نسبت به دفعه ي قبل كه ديده بودمش، لاغرتر و پيرتر نشان مي داد. شنيده بودم كه دعوت حضور در جشنواره ي « عاشيقلار دئيشمه سي » تبريز را نپذيرفته است. علتش را كه پرسيدم سفره دلش گشوده شد. از « اهر» و « مسئولان فرهنگي» اش گلايه داشت و گفت: «‌ ناراضي هستم». از بي توجهي ها نسبت به خود و هنر خود، شكوه داشت و حق هم داشت. شنيدم كه گفت يك ماه است با دعوت مديريت مجموعه ي توريستي حيران در مسير آستارا براي گردشگران برنامه اجرا مي كند. راضي بود از آن ها و تشكر مي كرد و از برخورد و استقبالي كه از او در آن محال شده، خوشحال بود. با حلول رمضان، « قوپوز» از سينه پايين آورده و به اهر آمده بود. همچنان از من هم گلايه داشت و مي گفت: « درد ما را نمي نويسيد». هرچند، كم و بيش نوشته ايم، اما باز حق با او بود. در سال 87 گفتگويي با او داشتيم در « عاشيقلار قفه سي» ِاهر كه متن گفتگو در گويا منتشر شد. آن روز « قوپوز» بر سينه بُرد و خواند. گفت: « قوجا قارتال نه گزیرسن، داغلار قوینوندا قوینوندا» و امروز وصف حال خود اوست اين شعر. اما « قارتال» ِ قره داغ، چه ديده از ما كه فرود آمده از قله ها و پناه بر گردنه ي « حيران» برده است. شايد هم خوب است براي « عاشيق ولي» كه فارغ از مكرر گفتن هاي بي سود و ثمر، چندي در هواي خزري حيران بسر برد و آرامش يابد.

سال پيش داخل نخستين كنسرت كارگاهي آموزشگاه موسيقي «‌روح افزا» تجليل و تقدير مختصري از « عاشيق فرخ مهدي پور» نيز صورت گرفت كه لطف اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي اهر نيز در ميان بود. عاشيق ولي هم آنجا بود و حسرت و آرزوي شهر« اهر» از زبان عاشيق فرخ و حتي سخنران برنامه آقاي خسرو سرتيپي درآمد. آن ها گفتند كاش از عاشيق ولي عبدي در اهر تجليل شود. آن روز، سرتيپي از حضار خواست كه به احترام عاشيق ولي بايستند و دست بزنند.

اين رشته سر دراز دارد و ادامه اش، سخن را به درازا مي كشاند. حسن ختام اين كلام بهتر از اين نمي شود كه شعري از « ستار گلمحمدي» ـ شاعر بزرگ قره داغي و تنها مانده از جمع ستارگان درخشان ادب ارسباران ـ باشد.

سازین کؤکدن، الین تئلدن دوشمه سین

گؤر نه قال دی باشیمداکی قال آشیق

آلشمیشام یامان اودلو چاغیمدی

بیر یاخیندان اوره ییمی آل آشیق

یامان یئرده کرم دوشوب یادیما

اصلی دردی، آلیب مندن حال آشیق

نه گونده یم هئچ اؤزومده بیلمیرم

بو گونومه غم هاواسی چال آشیق



دولت براي قره داغ گام بزرگ بردارد

$
0
0

حتي اگر تقبل همه ي هزينه هاي بازسازي منطقه زلزله زده ي ارسباران از عهده ي دولت خارج باشد،‌حتي اگر كمك هاي مالي غيردولتي كافي نباشد،‌ حتي اگر مصوبه اي از سوي مجلس براي كمك بيرون نيايد،‌ در موعد مقرر يا كمي ديرتر خانه هاي خراب در منطقه ارسباران ساخته مي شوند و روستاهاي زلزله زده ي آن دوباره آباد مي شوند. دوباره بوي نان تازه در روستاهايمان مي پيچيد و دوباره آواز ني چوپان ها در سينه ي قوشاداغ و قره داغ مي پيچيد. دوباره اهر و خواجه و هريس و ورزقان قد راست مي كنند و زخم هاي اين منطقه ي محروم و مغفول التيام مي يابند و زلزله ي 21 مرداد قره داغ با تمام صحنه هاي خوب و بدش در تاريخ ثبت مي شود تا درسي باشد براي فرداها.

عكس از محمدرضا بهمرام

تصادف در خيابان هاي اهر؛ معضلي در كنار معضلات اين شهر مصيبت زده

$
0
0

اكنون شب پنج شنبه 27 مهر است. همين الآن در جمله ي اول به جاي مهر، « مرداد» نوشتم و بعد اصلاح كردم. ذهنم بد جوري در مرداد گير كرده است. در اين پست نمي خواهم از زلزله بنويسم. مي خواستم از هريس بنويسم كه دو روز پيش آنجا بودم اما بد بياري هاي ما يكي دو تا نيست. هنوز مردم عزيز ما در چادرها و در زير طوفاني از گرد و غبار و در سوز سرما زندگي مي كنند. همين زلزله زدگان تن شان با بخاري برقي در چادر سرد كه كمي گرم مي شود، سيلاب از زيرچادرشان مي خزد و هراسانشان مي كند. آتش در چادرها مي افتد و ترس را بر اردوگاه زلزله زدگان آوار مي كند.

قبلاً نوشته بودم كه چه فرقي است جان دادن شهروندان قره داغي از زلزله باشد يا تصادف در جاده هاي آن و به ويژه در محور اهرـ تبريز. حالا خيابان هاي اهر كم از اين جاده ندارد. چه شهروندان نازنيني كه در خيابان هاي اهر و در اثر تصادف جان باخته اند. خيابان هايي كه بسياري شان نيم قرن قبل براي تردد چند گاري احداث شده بودند. خيابان هايي كه ظرفيت ترافيك بالاي امروز را ندارند. رانندگاني كه الفباي استفاده از خودرو را نمي دانند و در داخل شهر با سرعت بالا طي طريق مي كنند.

آري پنج شنبه ي هفته پيش در خيابان شيخ شهاب الدين اهري، خودرويي چنان بر دو عابر پياده در حال عبور از عرض خيابان برخورد مي كند كه هر دو را راهي بيمارستان اهر مي كند. يكي بلافاصله به تبريز اعزام مي شود و ديگري پس از عكس برداري و معاينه اوليه از بيمارستان مرخص مي شود. اولي دو پايش شكسته و امروز پس از يك هفته به هوش آمده است. دومي جاي جاي تنش زخم برداشته و پاي راستش آسيب جدي ديده است و پاسخ « MRI» امروز از تبريز آمده و فردا رمزگشايي مي شود.

دومي برادر نازنين من است و اولي دوست نازنين او. مرتضي خضوعي كه بارها در وبلاگش خبر تصادف در خيابان هاي اهر را منعكس كرده بود، خود اكنون خبر شده است. او چنان از تصادف شهروندان منطقه مي نوشت و مي گفت كه خود انگار مصدوم همان تصادف هاست. او از فرداي روز زلزله به انعكاس وضعيت منطقه پرداخت و مسئولانه ديد و نوشت.

او ارديبهشت ماه امسال در وبلاگش از تصادف وحشتناك در خيابان حزب اله اهر نوشت. از تصادفي كه جان طناز نازنين را گرفت. او نوشت «درست 24 روز بعد از فاجعه قتل امیررضای 10 ساله، اینبار طناز نازنین اهری ها در سانحه رانندگی پرپر شد. امیر رضا قربانی خشونت افسار گسیخته مردی عدول کرده از انسانیت شد اما...اما طناز چه؟! او قربانی چه شد؟ قربانی روان ناآرام یک راننده ناوارد؟ قربانی ترمزی عمل نکرده؟ قربانی خودرویی غیر استاندارد؟ قربانی... ».

به راستي آيا تأمين محيط زندگي سالم و استاندارد كه شهروندان در آن زندگي بي خطري داشته باشند، وظيفه كيست؟ به راستي آيا اين همه تصادف مسئوليتي را متوجه مسئولي نمي كند؟ به راستي آيا حقوق شهروندان ضايع نمي شود؟

اين دست مي توانست بهتر از اين باشد

$
0
0

اين بار، 25 آبان و يا آخر آبان وعده ي تحويل واحدهاي مسكوني زلزله زدگان است اما نه همه ي زلزله زدگان كه روستاييان اكنون به دو گروه دائمي و فصلي تقسيم شده اند و قرار است در اين وعدگاه تعداد 6 هزار و به روايتي ديگر 10هزار واحد مسكوني تحويل داده شود و بقيه در اولويت بعدي قرار مي گيرند. واقعاً هم اگر تا آخر امسال همه ي خانه هاي خراب شده از نو سربرآورند و روستاها دوباره به زندگي عادي برگردند، بايد شكرگزار بود.

حكايت هايي روايت شدند كه براي هميشه با ما خواهند بود اما ايام سخت زلزله در قره داغِ مصدوم، طي خواهد شد. حكايت ها مي مانند. حكايت رنج و زخم مادران مان، حكايت يتيمي كودكان، حكايت غربت و تنهايي، حكايت همدلي و نوع دوستي و....

وقتي خبر «‌بازسازي» و ارسال مصالح در اوزان ميليوني به اين منطقه منتشر مي شوند، وقتي خبر از ساخت و ساز و پيچ و مهره و ميلگرد و سيمان و آجر به ميان مي آيد، نزديك ترين تصوير به ذهن شنونده چيزي شبيه همين ساختمان سازي در عالت عادي است اما اينجا و در روستاهاي زمين خورده ي ما همه ي اهالي در ميان گرد و خاك و سرما و سيل خسته ي كارند. چنين نيست كه زنان و كودكان در چادر گرم نشسته اند و بالارفتن ديوار خانه شان را تماشا مي كنند و ...

بانوان در كنار همه ي كارهاي ريز و درشت و پرتعداد روزانه كه به سنت نانوشته تاكنون برعهده داشته اند، امروز آشفته و خسته، خانه سازي هم مي كنند و...

حالا با ديدن تصاوير بسيار كه هر روزه منتشر مي شوند و صحنه هاي شگفت انگيزي به نمايش مي گذارند، آدم نمي داند اين ها را سوژه و مايه ي غيرت و همت بانوان مان، برگيرد يا صحنه و سندي بداند از كار زياد و پايمال شدن حق حيات توأم با آسايش آن ها....

امروز دختر خردسالي را در يكي از روستاهاي زلزله زده ي قره داغ ديدم كه او را در هفته اول زلزله هم ديده بودم، گَرد اندوه و خستگي به وضوح بر صورت روشن و زيبايش ديده مي شد.

دستانِ ما و بانوان ما و مردانِ سخت كوش ما پيش از زلزله هم نشاني از كار مضاعف بود و امروز اين دست ها گواه خيلي حرف هاي ناگفته ي ماست.

... ما اين دست ها را مي بوسيم،‌ اين دست ها سند افتخار ماست،‌ اين دست ها گواه پاكي سفره و نان حلال ماست، اين دست ها....

اين دست مادر من است. اين دست مادرماست و اين دست مي توانست بهتر از اين باشد....


عكس: معصومه فريبرزي


سالگرد « بارز» فرا رسيد، از اداره ارشاد ندا نرسيد

$
0
0

24 آبان سال 90 بود كه قلب « بارز » از حركت باز ايستاد و اين شاعر بزرگ قره داغي، دار فاني را وداع گفت و به دار باقي شتافت. بر كسي پوشيده نيست كه اگر در جامعه اي«‌ فرهنگ» بميرد، « ملت» تمام مي شود. در اين ديار كه خداي متعال چيزي برايش كم نگذاشته است، « طبيعت » و «‌فرهنگ» غني و زرساز است و در اين ميان اگر دست در دل طبيعت نبريم و در پي كشف و استخراج معادن آن نباشيم، مس و طلاي انباشته در آن خراب نمي شود، اگر به طبيعت افسون گرش دست نزنيم، از قضا حالش خوب هم مي شود، اما اگر معادن ساز و سخن در قره داغ را كشف و فرآوري نكنيم، به زودي از دست مي رود و ما چونان آدم ميانسالي خواهيم بود كه ضربه اي خورده و دچار فراموشي شده و پيشينه اش محو شده است. براي همين بسيار ستون و سطور به اين موضوع اختصاص يافت و از غفلت هاي بنيان سوز در حوزه ي فرهنگ منطقه سخن ها به ميان آمد و فريادها بلند شد. مي دانيم كه اگر قره داغ خاستگاه « عاشيق » و « قوپوز» و « باياتي» هم كه به تنهايي نباشد، خاكش از گذشته مستعد رويش اين گنج ها بوده و امروز نيز همچون گذشته اش در اين موضوع بر صدر ايستاده است. مي دانيم كه قره داغ شعراي بزرگي همچون حكيم نباتي، عندليب قراجه داغي، بارز و ستار را زاده است و خوب مي دانيم كه ما و دولت ما مسئوليت و وظايفي در قبال شعر و ادب اين خطه دارند و خوب مي دانيم كه غفلت صورت گرفته هرگز قابل جبران نيست. استاد بارز شاعري ابعادي است كه در هر يك از جنبه هاي ديني و اجتماعي و...آن مي توان همايش هاي جداگانه برگزار كرد.

تعيين نماينده ويژه دولت براي بازسازي قره داغ زلزله زده با تأخير 80 روزه

$
0
0

وقوع دو زلزله ي بزرگ ـ 6.2 و 6 ريشتر ـ در منطقه ي قره داغ كه 300 هزار نفر را در 5 هزار كيلومتر مربع تحت تأثير قرار داد و حدود 300 نفر كشته و 3000 نفر مصدوم برجاي گذاشت و 30 هزار واحد مسكوني را تخريب كرد، از همان ابتدا ايجاب مي كرد كه نماينده ي ويژه ي رئيس جمهور و دولت محترم تعيين شود و او با حضور مستقيم و مستمر خود در اين منطقه بر روند امداد رساني و بازسازي نظارت كرده و البته آن را مديريت نمايد. منطقه اي كه هنوز لرزش ها در آن فروكش نكرده و وقوع هر از گاه لرزش هاي بالاي 4 ريشتر لرزه بر اندام مردم آن مي اندازد. تعيين نماينده ويژه از اختيارات رئيس جمهور بر اساس اصل 127 قانون اساسي مي باشد.

امروز ( 9 آبان ماه ) با گذشت 80 روز از زلزله، هيأت وزيران در چارچوب « شتاب بخشي در امر بازسازي مناطق زلزله زده آذربايجان شرقي علي نيكزاد وزير راه و شهرسازي را به عنوان نماينده ويژه رئيس جمهور در خصوص اسكان موقت بازسازي و توزيع اعتبارات مصوب در اين مناطق تعيين كرد». به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، « هیأت وزیران بنا به پیشنهاد رییس جمهوری و به استناد اصل یكصد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی، نیكزاد را به این سمت تعیین كرده است». این مصوبه از سوی محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهوری برای اجرا ابلاغ شده است.

تعيين نماينده ويژه در حالي صورت مي گيرد كه به گفته ي استاندار آذربايجان شرقي « کار اسکان دائم زلزله‌زدگان آخر آبان‌ماه به پایان می‌رسد». با وجود اين، معلوم است كه مسائل و مشكلات منطقه ي زلزله زده ي قره داغ به اين زودي هاي تمام نمي شود و در واقع حتي اسكان دائم زلزله زدگان هم پايان كار نيست. كما اين كه استاندار آذربايجان شرقي در امر بازسازي واحدهاي مسكوني زلزله زدگان از «‌روستاييان فصلي » و « روستاييان دائمي» سخن به ميان آورده و بازسازي واحدهاي مسكوني روستاييان فصلي را در اولويت بعدي قرار داده است. ضمن اين كه هنوز مراكزي چون بيمارستان ها، ادارات و آثار تاريخي منطقه وارد فاز بازسازي نشده اند. با اين همه تعيين نماينده ويژه رئيس جمهور براي بازسازي منطقه ي زلزله زده ي قره داغ را بايد به فال نيك گرفت.

افزايش ماه به ماه وعده ها براي بازسازي خانه ها!!

$
0
0

امروز 11 آبان ماه رئيس جمهور به منطقه ي قره داغ آمد تا واحدهاي بازسازي شده ي آماده ي بهره برداري با حضور ايشان واگذار شوند. با حضور محمود احمدي نژاد تعداد 3 هزار و به روايت ديگري 4 هزار واحد مسكوني به مردم تحويل داده شد.

از همان ابتداي وقوع زلزله آمار و ارقام متفاوتي از وقايع زلزله در اين منطقه اعلام شده است اما مهم ترين آن ها مربوط به تعداد واحدهاي مسكوني بازسازي شده و به ويژه زمان تحويل آن هاست.

استاندار آذربايجان شرقي پس از طي وعده ي بازسازي دو ماهه، پايان آبان ماه را زمان واگذاري واحدهاي مسكوني بازسازي شده اعلام كرده بود. البته با تقسيم روستاييان در مناطق زلزله زده به دو گروه « دائمي » و « فصلي » و عنوان اين كه تعداد 10 هزار واحد مسكوني متعلق به روستاييان دائمي در اولويت اول هستند، چنين به نظر مي رسيد كه پايان آبان ماه در واقع زمان واگذاري 10 هزار واحد مسكوني است. امروز خبرگزاري ايسنا گزارش داد « آخرین آمار در خصوص تأمین 9 هزار و 500 واحد مسکن سیاستگذاری شده برای جمعیت ثابت این منطقه، حکایت از سقف گذاری 4 هزار و 911 واحد و دیوار چینی 6 هزار و 692 دارد و تا نیمه ی اول آذر آماده واگذاری خواهد بود». جالب اين كه همين خبرگزاري گزارش ديگري از سفر و سخنان رئيس جمهور در روستاي مهترلوي ورزقان با تيتر « رئيس جمهور: تا پایان آبان ماه باید همه مردم مناطق زلزله زده زیر سقف منازل باشند» منتشر كرد.

امروز با حضور رئيس جمهور آمار و ارقام بهره برداري از واحدهاي مسكوني در حال بازسازي شكل ديگري نيز يافت. فارس گزارش داد « با حضور رئیس جمهور در مناطق زلزله‌زده ارسباران بیش از 3 هزار واحد مسکن ساخته شده برای زلزله‌زدگان مورد بهره‌برداری قرار گرفت و به مالکان آنها واگذار شد» و همزمان خبرگزاري ايرنا گزارش داد « با حضور رئيس جمهور چهار هزار واحد مسكوني بازسازي شده در مناطق زلزله زده شمال شرق آذربايجان شرقي تحويل مردم شد». ايرنا افزود: « پیش از این یكهزار و 500 واحد مسكونی بازسازی شده در منطقه ارسباران تحویل مردم زلزله زده شده بود».

جالب اين كه اين خبرگزاري ها متن اخبارشان را از سايت استانداري آذربايجان شرقي اخذ كرده اند. اين سايت همچنين گزارش داد « همزمان با سفر رییس جمهور به مناطق زلزله‌زده آذربایجان شرقی، چهار هزار واحد بازسازی شده در این مناطق به مالکان آنها تحویل داده شد ».  همين سايت در خبر ديگري آورده است «  دكتر محمود احمدي‌نژاد در پايان سفر به استان آذربايجان شرقي و تحويل بيش از 3 هزار واحد مسكوني به زلزله‌زدگان....».

خبرگزاري مهر هم گزارش داد « بر اساس آخرین آمار بنیاد مسکن انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی 18 هزار و 500 واحد مسکونی در مناطق زلزله زده آسیب دیده اند که بازسازی 9 هزار واحد تخریب شده تا پایان آذر ماه و قبل از زمستان در دستور کار است».



لزوم مستند سازي رويدادها و تجربيات زلزله در منطقه ي قره داغ

$
0
0

هفته دوم آبان ماه در قره داغ، با حضور رئيس جمهور پايان يافت. بنا بر اعلام مسئولان، با حضور احمدي نژاد تعداد 4 هزار واحد مسكوني بازسازي شده در روستاهاي زلزله زده ي اين منطقه به بهره برداري رسيد. رئيس جمهور در اين سفر گفت: «  تا پایان آبان ماه باید همه مردم مناطق زلزله زده زیر سقف منازل باشند». مهم ترين مسئله اي كه رئيس جمهور در اين سفر مطرح كردند،« لزوم مستند سازي تجارب كسب شده در بازسازي مناطق زلزله زده » بود. احمدي نژاد گفت: « لازم است تجارب ارزشمندی که در زمینه احداث و بازسازی مناطق زلزله زده این استان به دست آمده در عرصه مدیریتی کشور مستندسازی شود تا برای مدیریت حوادث و بحران‌ها در آینده قابل استفاده باشد».

توجه به مستند سازي تجربيات مواجهه با مخاطره اي چون زلزله اما امري وسيع تر از مديريت حوادث و بحران توسط نهادهاي دولتي است. در ايران، چه بسا از زلزله ي بم توجه به اين امر جدي تر شده است. در واقع تمام رويدادها و اتفاقات ريز و درشت كه پس از وقوع زلزله در يك منطقه اتفاق مي افتد، بايد ثبت شوند. علي رغم اين كه برخي حوادث و تجربيات از الگوي يكساني در همه ي نقاط كشور و حتي جهان پيروي مي كنند، اما هر منطقه اي ممكن است رويدادها و حوادث مخصوص به خود داشته باشد.

در روستاهاي زلزله زده ي قره داغ عشق هنرنمايي مي كند

$
0
0

در زير آواري از سوژه ها مانده ايم، سوژه هاي بسيار براي نوشتن. فرصت و مجالي نيست اما بايد نوشت و ثبت كرد و همه ي مشاهدات مي توانند گوشه اي از مستندسازي رويدادها و تجربيات و مسائل ريز و درشت اجتماعي را تأمين كنند. چند روز تعطيل طي شده، فرصتي بود براي ديدار از روستاهاي زلزله زده در قره داغ. مي خواهم اينجا فقط به دو پرده اشاره كنم. روستاي آق بولاق عليا در گوشه ي جنوب غرب ورزقان كه قرار است 130 واحد مسكوني در آن ساخته شود. هنوز حتي يك واحد هم تحويل داده نشده است. مردم از كندي كار آشفته بودند و پيمانكار با كارگر و بناي محدود قادر به تسريع بازسازي نيست. خود او هم از عدم تأمين به موقع مصالح و پرداخت پول از سوي ستاد بازسازي گلايه داشت. ساكنان فصلي اش يك پايشان در تبريز است. كهنسال بانواني ديدم كه نيازمند ياري بودند و يكي كه « زبيده » نام داشت مي گفت در چادر زندگي مي كنم و حتي نمي دانم مي خواهند برايم خانه بسازند يا نه؟ مي گفت تحت پوشش كميته امداد امام است و حتي بخاري براي گرم شدن در چادر ندارد. پيرزني « حليمه » نام كه اتاقي در گوشه ي حياتي داشت و ....

اهالي شهرك اكباتان تهران برايشان حمام عمومي فرستاده بودند اما سيم برق شان در همان روزهاي اول گم شده بود و آن ها درمانده از رفع مشكل(!!)....

بگويم از انسان هاي بزرگ تحصيل كرده اعم از دانشجو و استاد دانشگاه كه براي ياري مردم زلزله زده در روستاهاي ورزقان بودند. بانواني كه در راستاي حمايت از كودكان و توانمندسازي بانوان به منطقه آمده بودند. استاد دانشگاهي كه در به در دنبال روستاهايي مي گشت تا زميني بدهند براي ساخت مجتمع چند منظوره از سوي يك انجمن فعال در تهران. در روستاي لزگي بولاق تحصيل كرده هاي معماري را ديدم كه با معماري ويژه ساخت حمام عمومي براي اين روستا را به اتمام رسانده بودند. استاد و شاگرد آن جا بودند. دانشجوي معماري و دكتراي معماري....

آدم از اين همه نوع دوستي و وارستگي حيرت مي كند و سراپا غرور مي شود.....در ميان همه ي مصائب و سختي ها، بايد كه صحنه هاي زيبا و ماندگار را هم ديد و ديدن آن ها و دانستن آن ها حداقل پاسخ و قدرداني مي تواند باشد. بايد به تماشا نشست و ديد،‌ بايد نگاه كرد، بايد فرصت كرد و وقت گذاشت و ديد و دريافت كه در روستاهاي زلزله زده ي قره داغ عشق هنرنمايي مي كند....

حليمه و خانه اش در روستاي آق بولاق عليا/ بايد ديد و حيرت كرد


زبيده بلاتكليف است كسي به او بگويد خانه اش كي ساخته مي شود؟


استاد و دانشجويان معماري در روستاي لزگي بولاق حمام مي سازند

رگبار زلزله در ورزقان

$
0
0

امروز هفدهم آبان ماه ساعت 9 و 56 دقيقه و 39 ثانيه ي زمين لرزه اي به بزرگي 5.1 ريشتر در 10 كيلومتري ورزقان، 31 كيلومتري خواجه و 41 كيلومتري اهر رخ داد. لرزش شديد وحشت را به روستاها و شهرهاي منطقه بازگرداند. در شهر اهر لرزش شديد همه را به كوچه ها و خيابان ها كشاند و همانند 21 مرداد، در شبكه تلفن اختلال به وجود آمد.

پس از آن رگبار تند زمين لرزه ها شروع شد:

3.2 ريشتر ساعت 23/02/10

3.4 ريشتر ساعت 50/03/10

3.2 ريشتر ساعت 41/05/10

2.9 ريشتر ساعت 00/11/10

3.4 ريشتر ساعت 36/14/10

2.7 ريشتر ساعت 52/20/10

2.4 ريشتر ساعت 47/21/10

2.9 ريشتر ساعت 47/22/10

2.7 ريشتر ساعت 47/24/10

2.6 ريشتر ساعت 45/26/10

3.1 ريشتر ساعت 17/27/10

3.9 ريشتر ساعت 08/32/10

2.7 ريشتر ساعت 28/37/10

2.8 ريشتر ساعت 46/39/10

2.2 ريشتر ساعت 31/41/10

3 ريشتر ساعت 58/43/10

2.4 ريشتر ساعت 1/50/10

2 ريشتر ساعت 59/53/10

2.5 ريشتر ساعت 36/00/11

3.1 ريشتر ساعت 19/02/11

2.2 ريشتر ساعت 22/09/11

2.6 ريشتر ساعت 07/12/11

2.8 ريشتر ساعت 10/22/11

2.5 ريشتر ساعت 55/28/11

2.3 ريشتر ساعت 24/30/11

2.8 ريشتر ساعت 48/31/11

2 ريشتر ساعت 11/44/11

2.1 ريشتر ساعت 26/22/12

2.5 ريشتر ساعت 03/30/12

2.8 ريشتر ساعت 13/46/12

2 ريشتر ساعت 52/51/12

2 ريشتر ساعت 32/56/12

2.1 ريشتر ساعت 53/02/12

فاز «‌ قطع اميد »‌ از نجات درياچه اروميه كليد خورده است!!

$
0
0

 

به نظر مي رسد پس از صغري و كبري چيدن ها در خصوص علل خشكي درياچه اروميه و صدور حكم بي محاكمه بر عليه طبيعت كه هم او خشكي اين پهنه ي آبي را مقصر است و پس از طرح راهكارهاي ريز و درشت و گاه عجيب همچون انتقال آب از درياچه خزر و رودخانه هايي چون ارس و زاب و باروركردن ابرهاي مسافر و... و در همسو و همراه با آن هشدار خطرات و خسارات ناشي از خشك شدن درياچه اروميه، كم كم فاز « قطع اميد» در نجات درياچه اروميه كليد خورده است.

19 آبان ماه رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري آذربایجان شرقی از « آغاز به کار عملیات اجرایی طرح سرمایه گذاری گردشگری ورزشی در جزیره اسلامی خبر داد». جزيره اسلامي! اين جزيره آتش فشاني در سوي شرقي درياچه اروميه بود. روزگاري قبل و موقع كم آبي هم مي شد شبه جزيره اما حالا اسمش براي يادگار مي ماند « جزيره ي اسلامي» تا نشاني باشد از روزگاري كه پيش رويش درياچه اي كم نظير بود.

 


« گلين» هاي غريب را بشناسيم

$
0
0

پيش از اين هم نوشته بودم كه علي رغم آوار سنگيني از مشكلات و مشقت هاي ناشي از زلزله كه بر دوش منطقه است و علي رغم اين كه سرگرم ساخت و ساز و بازسازي هاي خانه ها هستيم، نبايد از جلوه هاي نوع دوستي و فداكاري در اين زلزله غافل بود. در لحظات نخستين پس از زلزله و در واقع آن شب تنهايي، فداكاري مردان و زنان، چنان جوهري از عشق و ايثار داشته است كه بايد همه ي آن ها را يافت و ثبت كرد.

يكي از اين فداكاري ها كه كم از كار « دهقان فداكار» مان نبود، كار شجاعانه ي « گلين» خانم در روستاي چايكندي خيرالدين واقع در 10 كيلومتري شمال ورزقان است. او توانست 6 نفر را از زير آوار درآورد و جان شان را نجات دهد. در خصوص اين بانو پيش تر در يوخا نوشته بودم. در مورد اين این شیرزنو محل زندگي اش سؤالي از من شده بود و من دنبال اطلاعات بيشتر از او با وبنگار سرشناس و سخت كوش ورزقاني جناب آقاي عليرضا نصيرزاده تماس گرفتم و او كه 13 آبان ماه به اين روستا رفته بود و خبرها آورده بود، امروز تصاويري از « گلين » خانم را در وبلاگشبراي ما هديه داد.  

آقاي نصيرزاده مي گويد « گلين خانم هنوز بعد از گذشت ۳ ماه از زلزله با دخترانش و هم روستایی هایش در چادر نازک  پناه گرفته اند و با سرما و پس لرزه ها مجادله مي كنند».

شناسايي و معرفي اين قهرمان ها از اولويت هاي ماست و از همه ي مهمانان « يوخا » تقاضا دارم چنانچه اطلاعاتي در اين موضوع دارند، از ارسال آن به يوخا دريغ نكنند. باشد كه حماسه ي گلينها را براي نسل فردا ثبت و ضبط كنيم.

ساعتي پس از انتشار اين مطلب، آقاي امين حبيبي ـ وبنگار اهري ـ خبرم داد كه ۱۹ مهرماه سفري به چايكندي ورزقان داشته و با گلين ـ گلي سعادتي ـ آشنا شده است. اين دانشجوي اهري پس از آن مطلبي خواندني از شرح سفر و ديدار با گلين خانم در وبلاگش گذاشت كه تكميل كننده ي اطلاعات مان از حماسه ي گلين در چايكندي ورزقان است. امين قبلاً شعري براي گلينسروده بود و مي گويد در سفرش به چايكندي آن را براي او خوانده است.  امين تصاوير جالبي نيز ضميمه ي نوشتارش كرده است.

 

آثار تاريخي زلزله زده ي اهر به حال خود رها شده اند

$
0
0

در حالي كه سه ماه از زلزله ي قره داغ مي گذرد و در حالي كه آثار تاريخي عمده ي اين منطقه مانند بقعه ي شيخ شهاب الدين اهري، بازار سرپوشيده، كاروانسراي گويجه بئل و كاروانسراي گورادره، خانه ي اميرارشد و خانه ي دكتر قاسم خان اهري در اين زلزله آسيب جدي ديده اند، هنوز عمليات بازسازي در اين آثار شروع نشده است. در اين جمع تنها بازار سرپوشيده ي اهر به دليل جريان كسب و كار مرمت شده است و 22 آبان ماه بود كه مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری آذربایجان‌شرقی از اتمام عملیات مرمت قسمت‌های تخریب شده ناشی از زلزله بازار تاریخی شهرستان اهر خبر داد. تراب محمدي پيشتر گفته بود اعتباري براي مرمت بناهاي تاريخي آسيب ديده از زلزله در قره داغ تخصيص نيافته است. لازم به ذكر است كه منطقه ي عظيم قره داغ كه يك چهارم وسعت استان را شامل مي شود و بيشترين محوطه ها و آثار تاريخي استان را در خود دارد و به نظر نمي رسد جايي در كشور باشد كه فراواني و تراكم محوطه ها و گورستان ها و آثار باستاني و تاريخي چونان قره داغ باشد. در چنين وضعيتي حتي يك اداره ي ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي در شهرستان هاي اين منطقه وجود ندارد. در شهرستان هاي اهر و هريس تنها يك نمايندگي سازمان ميراث فرهنگي استان فعال است. در شرايط آشفته ي زلزله ضرورت وجود اداره ي مستقل با نيروهاي متخصص و كارشناس زبده در اين منطقه دوچندان نمود يافته است. نگهباني و حراست از آثار فراوان تاريخي كه به ويژه در سال هاي اخير ده ها مورد آن ها ثبت ملي شده اند و مرمت و استحكام بخشي آثار تاريخي اولويت منطقه در اين حوزه است. انتظار مي رود سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي هرچه زودتر راه اندازي اداره ميراث فرهنگي و گردشگري و صنايع دستي در شهرستان اهر را عملي نمايد.

در چنين شرايطي فرماندار شهرستان اهر اعلام مي كند « بناهای تاریخی و فرهنگی که نماد افتخار وپشینه تاریخی منطقه اهر به شمار می روند در زلزله اخیر دچار خرابی جدی شده اند و به حال خود رها هستند». رضا صديقي مي گويد: « هم اکنون آثار منحصر به فرد و ثبت شده بقعه شیخ شهاب الدین اهری، مسجد جامع، خانه دکتر قاسم خان اهری آسیب دیده و کاروانسرای در حال مرمت گوره درق بکلی ویران شده و کاروانسرای شاه عباسی اهر واقع در گردنه گویجه بل نیز خسارت جدی ديده و متأسفانه با وجود دهها مورد پی گیری اقدام عملی دراین خصوص انجام نشده و این آثار در حال خرابی کامل هستند».

سالگرد كوچ بارز فرا رسيد

$
0
0

24 آبان ماه، سالروز درگذشت استاد بارز است. در اين يك سالي كه گذشت، متأسفانه موفق به برگزاري يادواره اي براي او نشديم. كمي وقت گذاشته و به موضوع « انتقاد » در آثار منتشر شده ي بارزپرداخته بودم كه به ويژه در مجلدات انتقادياو برجسته است. انتشار آن مقاله را به مجالي ديگر مي گذارم و به منظور يادكرد از استاد سفر كرده تنها به ذكر نكته اي مي پردازم.  

در كتاب ياسلي ساوالان ( 1379، انتشارات دانيال ) كه مجموعه اي از اشعار بارز است، شعري از او با عنوان « شهله نير» آمده كه به زيباترين و استادانه ترين شكل، « خفقان» را به تصوير كشيده است. اين شعر در تيرماه سال 1356 ( سال هاي آخر حكومت پهلوي كه اوج فشار و سركوب و خفقان جاري بود ) سروده شده است.

 ديليم دوداغيما دئينمير سؤزون    

گؤزده اؤز قونشوسو قاشدان شهله نير

بدن دوغرانسادا باشين يولوندا        

يئنه ده گؤز كيمي باشدان شهله نير

ياخشيليق دفترين بوكوب روزگار

يامانليق فخر اولوب، پيس ليك اعتبار

بئله ياشايشين نه معناسي وار

داغدا قوينونداكي داشدان شهله نير

چن باسيب، داغلارين گورونمور باشي

ايچيلير ايچگي تك قانلي گؤز ياشي

قارداشدان ديسكينير اوز قان قارداشي

 آشپز پيشيرديگي آشدان شهله نير

 

شهر تبريز، قشلاق روستاييان قره داغ!!

$
0
0

وقوع زلزله ي اخير در ارسباران، لرزشي چنان شديد در فرهنگ و اجتماع اين منطقه ايجاد كرد كه مسائل و معضلات عديده ي اجتماعي و فرهنگي بيش از هر زمان ديگر رخ نمودند و حتي در عبارت هاي خبري مسئولان نشستند. با ورود عبارت «‌روستاييان فصلي » در روند بازسازي روستاهاي زلزله زده، معضل عظيمي به نام « مهاجرت» برجسته شد. معضلي كه نشاني از بي عدالتي در عدالت ورزي است. نشانه اي از توزيع ناعادلانه ي امكانات و اعتبارات و ثروت در كشور و استان است. با توجه به اين نكته كه شهرستان هاي ارسباران در سرشماري هاي 10 ساله، علي رغم نرخ رشد طبيعي قابل توجه، به جاي افزايش جمعيت همواره كاهش جمعيت نشان داده اند، عمق مسئله را آشكار مي شود.

پيش تر در يادداشتي از اين قلم آمده بود كه مهاجرت بي رويه ي روستاييان به شهر اهر باعث تشكيل آبادي هاي فصلي در محدوده و حواشي اين شهر شده و مشكلات اجتماعي در مبدأ و مقصد اين مهاجرت ايجاد كرده است. پس از وقوع زلزله كه در روستاهاي زلزله زده حضور يافتم، متوجه نكته اي همسو شدم. شهر اهر چنان در كاركرد خدماتي خود ضعيف گشته كه اكثر روستاهاي جنوبي بخش مركزي شهرستان اهر ( با فاصله ي 80 كيلومتري از مركز استان) در حوزه نفوذ شهر تبريز درآمده اند و اين شهر به قشلاق روستاييان فصلي جنوب اهر تبديل شده است. حالا حساب كنيد روستاهاي شهرستان هريس و ورزقان چه حالتي پيدا كرده اند. در مراجعات خود به روستاهاي جنوبي شهرستان ورزقان مانند زنگ آباد، زغن آباد، چئراغلي، شخملو، چايكندي،آق بولاق و چاخماق بولاق و...اين مسئله برايم آشكار شد. روستاييان فصلي در اين روستاها اكثريت شان از تبريز آمده اند و در آن جا نيز خانه و زندگي دارند و بي جهت نبود كه در روايت هاي مردان و زنان تنها مانده در نجات عزيزان شان از زير آوار مي خوانيم كه آن ها چشم انتظار آمدن كسان خود از تبريز بوده اند و بي جهت نبود و نيست كه كانديداهاي انتخابات مجلس در حوزه انتخابيه ي تبريز، اسكو و آذرشهر گوشه ي چشمي هم به روستاهاي نيمه ي جنوبي ارسباران دارند و اين را مي توان از نام نامزدهاي برجاي مانده در بدنه ي تيرهاي برق و سينه ي صخره هاي در مسير اين روستاها دريافت.

بنا به گفته ي مسئولان « حدود 400 هزار نفر حاشيه نشين در تبريز سكونت دارند». حال ما كلان شهري داريم و استاني و مديراني كه هنرشان در ترغيب و تشديد مهاجرت گسترده ي روستاييان ساير شهرستان ها به مركز استان و تبديل آن ها به حاشيه نشين نمود يافته است.

پيتيكده يازديغنا غصه ايلمه باريز

$
0
0

يادم است سال ها پيش براي يك همايش كوچك ادبي ويژه نامه ي كوچكي هم ترتيب داده بوديم. ديداري هم با استاد بارز داشتيم و ايشان مقدمه ي ياسلي ساوالان به قلم آقاي نهاوندي را صلاح دانستند كه در آن درج كنيم. در روي جلدش بيتي از خود استاد آورده بوديم كه:

پيتيكده يازديغنا غصه ايلمه باريز       كي چوخ پيتيكلري ذوق اهلي بير كتاب ائله دي

ديروز در مراسم سالگرد آن مرحوم صحبت ها و شعرخواني ها و اظهارات پيرامون دو نكته بود. يكي اين كه چرا از چنين سرمايه هايي غافل هستيم و ديگري اين كه بالاخره آثار بارز روز به روز بيشتر مورد توجه جوانان و مردم ادب دوست مان قرار مي گيرد.

پس از ناهار و پيش از شروع مجلس سالگرد، فرصت براي صحبت با آقاي نهاوندي دست داد و دغدغه ها و نگراني هايش در مورد بارز شنيدني بود. همه مي دانيم كه او در چاپ مجموعه ي اشعار « ياسلي ساولان » چه قدر همت داشته است. در مجلس علاوه بر اين كه مداح محترم آقاي مرادي با صداي خوبش اشعاري از استاد بارز را خواندند و روحاني محترم آقاي حسن زاده نيز به شرح ابياتي از اشعارش پرداخت، آقاي سرتيپي در زمان اندك توانست گوشه اي از عظمت بارز را براي حضار نشان دهد. آقايان انباز و عزتي نيز شعر زيبايي براي بارز خواندند و آقاي فخرايي ( حامد) نيز كه تضميني بر شعر « گئجه لر» بارز سروده بود، براي حضار خواند.

عكس از:وبلاگ آقاي حميد انباز

Viewing all 456 articles
Browse latest View live